بچه های دانشگاه غیر انتفاعی زرندیه -
دنيا چيز بدي نيست چيز كمي است....
 
 
دو شنبه 23 مهر 1397برچسب:, :: 14:6 ::  نويسنده : احمدی*

سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت همکلاسی و هم دانشگاهی های عزیز

من حامد احمدیم دلم واسه تک تکتون تنگ شده .

پیج من تو اینستا : hamed.nice71  کسی خوند سر بزنه /

09199712618

ما که نشدیم بیاین ببینم کیا دکتر مهندس شدنخنده

دوستتون دارم به یادتونم ......



سه شنبه 16 دی 1393برچسب:900,lxb,ir, حامد احمدی, :: 1:54 ::  نويسنده : احمدی*



پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:, :: 21:19 ::  نويسنده : احمدی*

مرا اینگونه باور کن :

کمی خسته کمی تنها

کمی از یاد رفته کمی مغرور

کمی بی کس  کمی گستاخ

کمی سر خوش

کمی.. کمی باور کردنم سخته ؟؟

 



سکو تم را به هق هق هدیه کردم


تمام زندگی را گریه کردم

 


نیستی در فراق چشم هایت


به هر ناکس رسیدم درد دل کردم

 



سخته ... درد داره

ساعت 01:00 شب وسط کلی لوس بازیای عاشقونه

و هزار مدل قربون صدقه های از ته دل

یه sms بهش میدی با این مضمون

"aziizam asheghetam"

یک دقیقه بعد ..

دو دقیقه یعد......

سه دقیقه ....

دقیقه ها پشت هم میگذره و تو منتظری

اونم بهت بگه "man bishtar"

اخه قبل اینکه شبا باهاش حرف نزنی خوابت نمیبره

نگران میشی ...

بهش زنگ میزنی

داغون میشی...

خورد میشی ...

پیر میشی...

قلبت ب درد میاد...(خاص)

دستات به لرزه میوفته....

بغض راه نفستو میگیره ...

اشک تو چشمات حلقه میزنه

فقط با شنیدن این صدا :

"مشترک مورد نظر در حال مکالمه است"!!!!!!!!

ﭘﯿـﮏ ﺁﺧــﺮُ دیشب ﺳﻨﮕﯿﻦ ریختم

ﻓﻘﻂ ﺳﻼﻣﺘﯽِ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨــﻬﺎﻥ ﻭ ﺷﺒـﻬﺎ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨـﺪِ ﻫﻨﺪﺯﻓﺮﯼ ﺧﻮﺍﺑﺸﻮﻥ ﻣﯿﺒﺮﻩ ... 

ﺳﻼﻣﺘـﯽِ ﻫﻤﻪ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﻛﻪ ﻣﺪﺗﻬﺎﺱ ﻛﺴﯽ ﺑﻐﻠﺸﻮﻥ ﻧﻜﺮﺩﻩ ...

ﺳﻼﻣﺘـﯽِ ﺍﻭﻧﺎﻳﯽ ﻛﻪ ﻣﺪﺗﻬﺎﺱ ﻟﭗ ﻫﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﮔﺎﺯ ﻧﮕﺮﻓﺘﻦ ... 

ﻣﻴﺰﻧــﻢ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘـﯽ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻘﺪﻩ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻧـﺎﺯﻙ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﻴﺮﻥ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ ﭼﺸﺎﺷـﻮﻥ

ﭘـُـﺮﺍﺷـﻚ ﻣﻴﺸﻪ .......

 



♣☜الان...
 بعضٔــــــــيا تو بغل ﻋﺸﻘــــــشونن ...
بعضٔـــــــــيا هم با ﻋﺸﻘــــــشون بیرونن ...
 بعضٔــــــــــيام دارن با گوشی با ﻋﺸﻘــــــشون صحبت
میکنن ...
منم پتو رو میکشم رو سرم ...
بغضمو قورت میدم ...
چشمامو میبندمو میگم :بدرک که تنهام .  .  . ♣☜



دو شنبه 14 مهر 1393برچسب:متن دلشکسته,فاز سنگین, :: 3:14 ::  نويسنده : احمدی*

سلامتی دوتا اشک...

یکی اشکی که "عروس" وسط رقص ریخت
و همه گفتن اشک شوقه ...
ولی از ناراحتی بود چون دومادش عشقش نبود....

یکی اشکی که ده متر اون طرف تر
از چشم جوونی سرازیر شد که داشت
به عروس قصه هاش نگاه میکرد

                          که به خاطره روزگار" نتونست بهش برسه....                                                     



 

ﺳﻼﻡ ﺑﭽﻬﺎ .... ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...
ﺑﺎﻋﺸﻘﻢ ...
ﺑﺎﻭﺭﺗﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ؟؟
ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎ ﺑﻬﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻦ
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺭﺍﺿﯽ ﺷﺪ ...
ﺩﯾﺸﺐ ﺗﻮ ﺩﻟﻢ ﻗﻮﻝ ﻭﻗﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻢ .
ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﯾﻪ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﮏ ﺑﺎﺷﻪ ...
ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺳﻔﯿﺪ ﺑﭙﻮﺷﻢ
ﺍﻭﻥ ﺗﻮ ﻟﺒﺎﺱ ﺩﺍﻣﺎﺩﯼ،ﻣﻦ ﺗﻮﮐﻔﻦ ....
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭ ﮔﻞ ﺑﺰﻧﯿﻢ ... ﺍﻭﻥ ﺗﻮﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﺮﻭﺱ،ﻣﻦ
ﺗﻮ
ﻧﻌﺶ ﮐﺶ
ﺍﻭﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﮔﻼﯼ ﺭﺯﻩ ﺳﻔﯿﺪ ﻭﻗﺮﻣﺰﻩ،ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻨﻢ ﮔﻼﯾﻞ
ﺑﺎﺷﻪ ﻟﻄﻔﺎ ...
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻣﻮﻧﻮ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﻨﯿﻢ،ﺍﻭﻥ ﻓﺮﻧﺪﺍﺷﻮ ﻫﻢ
ﮐﻼﺳﯿﺎﺷﻮ،،،ﻣﻨﻢ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭﺑﯽ ﮐﺴﯿﻤﻮ
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﻭﻣﯿﮕﯿﺮﯾﻢ،،،ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻍ ﺗﺎﻻﺭ،،،ﻣﻦ ﺑﻬﺸﺖ رضا
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﺭﮐﺴﺖ ﻭﻣﯿﺎﺭﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺩﯼ ﺟﯿﻮ ﻣﻨﻢ ﺍﺳﺘﺎﺩ
ﻋﺒﺪﺍﻟﺒﺎﺳﻂ
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺍﻭﻥ ﺧﻄﺒﻪ ﻋﻘﺪ ﻣﯿﺨﻮﻧﻪ،ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﺧﻄﺒﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺖ ..
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ ....
ﻣﺎﺩﺭﻡ .....
ﺍﻭﻥ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻪ ﭼﻮﻥ ﺧﻨﺪﻩ ﺭﻭﻟﺒﺎﺷﻮ،ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺣﺲ ﺩﺍﺭﻩ ...
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻡ ﺭﺳﯿﺪﻡ ...
ﺑﻮﺳﻪ ﯼ ﻋﺸﻖ ﻭﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﺵ ....ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ...
ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻢ
ﻋﺸﻘﻢ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ﺧﺪﺍﻧﮕﻬﺪﺍﺭﺕ ﺑﺎﺷﻪ
ﭼﺸﺎﻣﻮﻧﻮ ﻣﯿﺒﻨﺪﯾﻢ ...
ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﻦ ...
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﻧﯿﺎ .  .  .  .

 

 

 

 

 

 

 



دانلود 2 آهنگ زیبا از عمران

یه اتاق تاریک و یه مشت کاغذ خط خطی
ساعت چه تند میگذره د زنگ بزن لعنتی
همش یادمه هزار جور بحثو قهرو آشتی
هواتو کردم که هیچ وقت هوامو نداشتی....

دانلود آهنگ کام نمیده
امروز تولدمه عشقم توام دعوتی
سردرد، باز این سردرد لعنتی
اومده سراغم...... فکرت نمیزاره بخوابم
دانلود آهنگ نخند

 



چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:, :: 21:44 ::  نويسنده : محـــــــمכ

در عجبم چرا وبلاگ آپدیت نمیشه :|

نظر یکی از دوستان زیبا بود برای همه گذاشتم

ممنون

 

\" دلــتــنـگـی ؛
اول خــیـابـان کــوچـکـی بــود ...
وقــتـی تــازه بــا تــــــو آشــنـا شــدم ،
کـــم کـــم خــیـابـان بــلـنـدی شـــد ...
وقــتـی فــهـمـیـدم دوســتـت دارم ،
و حـــالا دلــــتـنـگـی ؛
شــهـری پـــــر از بـــــزرگــراه هـای تـــاریــک اسـت ،
کــه مــــــن تــنــهـا در آنــــهـا پـــیـش مــی روم ،
و تـــــــو هـــر روز از مـــــن دور تـــر مـی شـــوی ...
.....................
وبتون عالیه
دوسش دارم
--------------



جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, :: 1:49 ::  نويسنده : خانم تـــرنم

زلال باش...

پرندگان به برکه های آرام پناه می برند،

و انسان ها به دلهای پاک...

چون دل های پاک همچون برکه های آرام اند

و دیگران بدون هیچ وحشتی به آن ها اعتماد می کنند...

 



جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, :: 1:40 ::  نويسنده : خانم تـــرنم

میتوان زیبا زیست...

نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم،

نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب!

لحظه ها میگذرند گرم باشیم پر از فکر و امید...

عشق باشیم و سراسر خورشید...

 



جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, :: 1:35 ::  نويسنده : خانم تـــرنم



جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, :: 1:29 ::  نويسنده : خانم تـــرنم



جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, :: 1:28 ::  نويسنده : خانم تـــرنم



جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, :: 1:26 ::  نويسنده : خانم تـــرنم



جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, :: 1:25 ::  نويسنده : خانم تـــرنم



شنبه 8 شهريور 1393برچسب:, :: 22:56 ::  نويسنده : احمدی*

 

 

 

به حرفهایی که میخواهی بزنی دقت کن ؛

شاید همین حرفها ، دلی را ناخواسته برنجانند...

و

نسبت به حرفهایی که میشنوی بی دقت نباش، شاید از

 دهانی شنیده باشی که قبل از حرف زدن به آن فکر

 نکرده باشد ...

 

حامد نوشت:

کاش انسانها میدانستند که مهمتر از شکستن دل اعتمادی است که تخریب میشود و دیگر هیچگاه بنا نمی شود!!



یک شنبه 19 مرداد 1393برچسب:, :: 21:31 ::  نويسنده : احمدی*

 دلم گرفته
فصل انتظار من و حال گرفته ام ، یکی نیست که بپرسد
چرا اینجا زانو به غم گرفته ام و نشسته ام
یکی نیست بیاید و مرا آرام کند، این روح خسته ی مرا از تنم رها کند
انگار آسمان بغضی در سینه اش دارد و شکستنی نیست ، این لحظه های سرد رفتنی نیست
فصل عشق من است و آغاز دلی که لحظه به لحظه بهانه میگیرد، شاید میخواهد پاییز را در آغوش بگیرد اما حسی است که از او فاصله میگیرد!
دلم میخواهد گریه کنم با صدای بلند ، دلم میخواهد فریاد بزنم ، آهای با توام ، از من نخند
نخند به چشمهای خیس و دل گرفته ام ، نخند به این سرنوشت و دل یخ زده ام
و این تنهایی و غروب و لحظه های بی حوصله ، حال مرا در هوای پاییزی درگیر کرده است ، همین شده که دل مرا از این لحظه ها دلگیر کرده است
به سوی خورشید میروم ، خورشیدی که در حال غروب است و من به این امیدم که در جایی دیگر طلوع میکند، دلم میخواهد مثل خورشید غروب کنم و در دنیایی دیگر طلوع کنم
اسیرم ، انگار دنیا برایم مثل قفس است ، اینجا که نشسته ام همان کنج قفس است !
چرا برگهایی که روزی سبز بوده اند ، بر زمین می افتند و خشک میشوند، چرا دلی که روزی پر از عشق و احساس بود ، امروز مثل همان برگهای خشکیده شده؟ چرا اینقدر تنها شده
و با این وجود ، با دلی عاشق این فصل و لحظه های دلگیر ، سر میکنم با این ساعات نفسگیر
خودم را رها میکنم از این بغض و اشک میریزم ، فارغ از آنکه کسی مرا ببیند و بگوید این دیوانه دردش چیست.  .  .



یک شنبه 19 مرداد 1393برچسب:, :: 21:26 ::  نويسنده : احمدی*

|http://uniqelove.blogfa.com|عکس های عاشقانه,عشق,پاییز عشق,پاییز|http://uniqelove.blogfa.com|

چه سالهایی گذشت و چه روزهایی آمد

هر فصل به عشق پاییز ،باران بارید و بهار شد و گرمای قبل از خزان آمد
و من مثل برگی در بین باد و باران و تگ رگ، آخر قصه چیزی نیست جز مرگ

و عاشقانه فارغ از پایان زندگی ام، نفس میکشم در غوغای این دنیا و هیاهوی فصل ها
به عشق اینکه پاییز من بهار زندگی ام است ،
به عشق اینکه همچنان به امید دیدن پاییز نفسهایم با عشق می آید و میرود
تولدی دوباره ، دوباره پاییز و پایان روزهای تکراری
خسته از فصل های گذشته ، خرسند از اینکه در فصل خویش به سر میبرم
در ماه مهر هستیم و برگهای زردی که پوشانده این دنیای بی عاطفه را.  .  .
نسیمی که با خود برده هوای مسموم قلبم را
و من متولد شدم در فصلی که با تمام وجود دوستش دارم و به آن افتخار میکنم

نه به این خاطر که در آن متولد شدم ، به خاطر زیبایی اش ، غرورش ، احساسش
و فصل ها آمدند و گذشتند ، اما از پاییز نمیتوان گذشت ، و من در این فصل انتظار نشسته ام چشم انتظار
چشم انتظار برگی که همیشه سبز بود و اینک با رنگی زرد آرام بر روی زمین می افتد ، تا زیبا کند تن این زمین تشنه را
آه ! چه زود میگذرد ، مثل لحظه افتادن برگها بر زمین ، مثل یک چشم به هم زدن ، مثل همین آه گفتن
انگار همین دیروز بود ، انگار آن دیروز همین امروز بود ، انگار ما در فرداییم و حسرت امروز را میخوریم
و من با همان احساس دیروزم دوباره مینویسم از فصل خویش ، از قلب خویش ، از تولد دوباره ام!
یک موی سپید دیگر ، این آینه و چهره ای دیگر و این قصه همچنان ادامه دارد ، تا وقتی خدا بخواهد.  .  .


چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, :: 22:37 ::  نويسنده : آقای محمد حسین طالبی

تمام کمد ها را زیر و رو میکنم،

 

لباس بهاری،

بارانی،

لباس عید...

عجیب است!

هیچ چیز جز آغوش تـــو به تنم نمی آید!!!

 



چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, :: 22:14 ::  نويسنده : آقای محمد حسین طالبی

داغترین آغوش ها را از تنت

 

و شیرین ترین بوسه ها را از لبانت بیرون میکشم

 

به تلافی تمام روزهایی که میخواستمت و نبودی...

 

 



چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, :: 16:47 ::  نويسنده : آقای آرمان فرهید

بر سنگ قبر من بنویسید خسته بود

 

اهل زمین نبود نمازش شکسته بود

 

بر سنگ قبر من بنویسید شیشه بود

 

تنها از این نظر که سراپا شکسته بود

 

بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود

 

چشمان او که دائما از اشک شسته بود

 

بر سنگ قبر من بنویسید این درخت

 

عمری برای هر تیر و تیشه ای دسته بود

 

بر سنگ قبر من بنویسید کل عمر

 

پشت دری که باز نمیشد،نشسته بود

 

 

 

 



سلــامـتــی دخــتــــری کــــه بـــــــــنـــــز واســش بـــــوق زد ســرشـــو انــداخــت

پــایــیـنـــو گــفــت:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بــابـــام اینــجـــاســـت بـــرو سـر کــوچـــه اومـــدم!!!

 

 



سه شنبه 10 تير 1393برچسب:عاشقانه, :: 20:12 ::  نويسنده : آقای محمد حسین طالبی

کـ ــــ ــ ــاش یکـــ ــــی بــــــود فقـــ ــط بـــا یکــــی بــــ ـــــود...

 



سه شنبه 10 تير 1393برچسب:جملات زیبای خدایی, :: 16:45 ::  نويسنده : احمدی*

خــــــدا جــــــــــون . . .

تــو را بـه تـــمــام ِعــــالـم ســـــوگـــــنــــــد

آنـگـاه کـه عــــاشـقــی در تــاریـکــی ِشــب

بـه یـــادِ عـــشـــقـــــی اشـــک مــی ریـــزد

"کــــمـــــی نــــــــــگــــــــــاهـ ـــــش کــــــن".  .  .



سه شنبه 10 تير 1393برچسب:جملات عاشقانه و زیبا,عاشقانه جدید, :: 16:33 ::  نويسنده : احمدی*

برایت مینویسم دوستت دارم . . .

 

میدانم که نمیدانی, ولی میدانم که میخوانی ؛

 

آرزویــــــم این است که نخوانده بدانی . . .

 



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 21:11 ::  نويسنده : محـــــــمכ

من صحبتی ندارم



شنبه 7 تير 1393برچسب:حامد احمدی, :: 12:47 ::  نويسنده : احمدی*



شنبه 7 تير 1393برچسب:داستان عاشقانه,,,, :: 12:28 ::  نويسنده : احمدی*

سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟

هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند

ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود.

لنا ۳ روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .

بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و

 



ادامه مطلب ...


جمعه 6 تير 1393برچسب:, :: 17:46 ::  نويسنده : آقای آرمان فرهید

 

به سلامتی اونایی که هم دل دارن

 

هم معرفت اما کسی رو ندارن...

 

 



شنبه 25 خرداد 1393برچسب:, :: 17:35 ::  نويسنده : غریبه

 

این روزا که سر امتحانات میبینمش،خوشحالم،خیالم راحته،حداقل یه دلخوشی دارم.

 

دیروز سرامتحان ریاضی از اینکه میدیدمش،از اینکه چند قدم بیش تر ازمن فاصله

نداشت،خیلی خوشحال بودم.

ولی از فردایی میترسم که ....

 

بیخیال...

 

بزارید قصه ی رفاقت خودمو فصل تابستون و براتون بگم...

 

همیشه از فصل تابستون خوشم می اومد.چون مدر سه ها تعطیل میشد و میتونستم بیشتر بازی کنم،تلویزیون ببینم.

 

مخصوصا آب بازی خیلی حال میدادو شبا پرسه زدن تو پارکهاو خلاصه بستنی زنبیل آباد و خیلی عشق و حال دیگه....

 

هر کی ازم میپرسید:از کدوم فصل بیشتر خوشت میاد؟میگفتم:تابستون...

 

همیشه از اول مهر ،منتظر تابستون میشدم...

 

خلاصه خاطرات زیادی از تابستون دارم...

 

ولی فکر نمیکردم یه روزی همین تابستون،فاصله بینمون بندازه.

 

ومنو 3 ماه ازش جداکنه.

 

هی تابستون ازت گله دارم...

 

دوس دارم خفت کنم...

 

لعنتی پس رفاقتمون چی شد؟؟؟

 

توام حسود شدی!توام از شادیهای تابستونی من حسود شدی!

 

ولی من مثل تو نامرد نیستم...

 

هنوزم میگم ((تابستون))بهترین فصل منه...

 



دو شنبه 19 خرداد 1393برچسب:, :: 15:29 ::  نويسنده : غریبه

 

ﺟﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻦ ؛
ﮐﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺁﻧﺮﺍ ﭘﺮ ﮐﻨﺪ . . .

 

 

 

 .

.

.

.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کاش تار بودم تا آهنگ دوست داشتن رابرایت بنوازم !
کاش خاربودم تاچشم دشمنانت راکور کنم . . .
افسوس ک نه تارم نه خار

 

 

 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 18 خرداد 1393برچسب:, :: 19:42 ::  نويسنده : احمدی*

پســر : سـلـام عــزیـــزم، چطــورے؟
دختــر : سـلـام گلـــم، خیـلے بــد ..
پســر : چــرا؟ چے شــده؟
دختــر : بـایـد جـدا بشیـــم
پســر : چـــــــــرا ؟
دختــر: یــہ خـانـوادہ اے مـטּ رو پسنــدیــدטּ واســہ پســرشــون، خـانـوادہ منــم راضیــטּ ..
 الـانــم بـایــد ازت تشڪر ڪنــم بخـاطـر همـہ چیــز و بـایــد بــرم خــونـہ
 چــوטּ مـــادر پســرہ اومــدہ میخــواد مــטּ رو ببینــہ…
 پســر : اشڪات رو پــاڪ ڪــטּ…تــا بهتـــر جلــو چشــم بیـــاے…
 چــوטּ مــادرم نمیخــواد عــروسـش رو غمگیــטּ ببینــہ… !!
 امیــــــــدوارم ایــن روز بـــــــرای همـــه اتفـــــــــــاق بیفتــــــــــه,,,

 

 

 



یک شنبه 18 خرداد 1393برچسب:معشوقه,خدا, :: 11:32 ::  نويسنده : غریبه

 

ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛
گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد !
هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم؛
کـــه دریـــده شـــده ایــــم

.

.

معشوقه ای پیدا کرده ام

به نام روزگار . . .


این روزها مرا درآغوش خویش
سخت به بازی گرفته است !

....

من ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘـــﻢ ﺑﮕـﻮﯾـــــــﻢ

ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ..

اما ..

ﺍﻣـــــﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭼﺸـــــــم هــــا،
ﺍﯾﻦ ﭼﺸـــــــم هــای ﺩﻫــﻦ ﻟـــﻖ

.....

کجـــــا هَـــستـــی؟؟؟
 


به آســــمان نگـــــــــــــاه کن...

بگــــذار دلخوشی امــــــ این باشد که آسمانمـــــان یکیستــــــ

.......

فــــرﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿــــﻦ ﮐﺴــــﯽ ﮐــــﻪ

ﻓــــﻘــــﻂ ﺗــــﻮ ﺭﺍ ﻣــــﯽ ﺧــــﻮﺍﻫــــﺪ ،

ﮐﺴــــﯽ ﮐﻪ ﺗــــﻮ ﺭﺍ ﻫــــﻢ ﻣــــﯽ ﺧــــﻮﺍﻫــــﺪ !

..........

 

 



چهار شنبه 14 خرداد 1393برچسب:, :: 13:0 ::  نويسنده : غریبه

 

دلم حاله تو که دوباره همونه

قدر منو تو رو آخه کی می دونه

درست وقتی باید بمونه اون میره

غیر من کی می تونه دستتو بگیره

دلم آدما رو چجوری شناختی

خسته نباشی دلم این همه باختی

بیا بغلم حالا دل دیونه

اونم که مثل همه باهات نمی مونه

چی سرمون امده باز درد دل من و تو اشتباست

یکی دیگه تو دلشه دلم درست همونی که دل من می خواست

چی سرمون امده باز درد دل من و تو اشتباست

یکی دیگه تو دلشه دلم درست همونی که دل من می خواست

♫♫♫♫♫♫

 

دلم الان وقت عاشق شدن نیست که

 

این عاشقی واسه هر دوی ما ریسکه

 

همه باهم خودی تو یکی غریبه

 

این که از رو نمیری واسم عجیبه

 

تیکه تیکه می شی نگی که نگفتی

 

میری می شکنی میای به پام می افتی

 

پر ترک تن من و تو بسه

 

می مونم من و غم یه دل شکسته

 

چی سرمون امده باز درد دل من و تو اشتباست

 

یکی دیگه تو دلشه دلم درست همونی که دل من می خواست

 

چی سرمون امده باز درد دل من و تو اشتباست

 

یکی دیگه تو دلشه دلم درست همونی که دل من می خواست

 

♫♫♫♫♫♫

چی سرمون امده باز درد دل من و تو اشتباست

یکی دیگه تو دلشه دلم درست همونی که دل من می خواست

♫♫♫♫♫♫

 

 



سه شنبه 6 خرداد 1393برچسب:, :: 10:32 ::  نويسنده : غریبه

من انتظار تو را می کِشم
تو مرا از انتظارت می کُشی…
لعنت به هرچه فتحه و ضمه و کسره
.
.
.
لعنت به ساعتهایی که جلو نمیروند،
خواب می مانند ،
کار نمی کنند ،
کوک نمی شوند ،
عقب می مانند ،
و از رفتن خسته میشوند
این بلاها از وقتی به سر آدم میاد
که منتظر کسی باشی که
دوسش داری…
.
.
.
فــردا آمــده اسـت و ایـسـتـاده اسـت
پــیــشِ رویِ مـــن
مـی پـرسـد چــه مـی خــواسـتـی؟
بـا عـصـا او را کــنـار مـی زنـم
هــمـچـنـان
چـشـم دوخـتـه ام بـه دوردســت
مُـــنــتــظـــــــر … !
.
.
.
دیریست اسیرم
اسیر انتظار
اسیر دلواپسی
اسیر هر آنچه مرا به یاد تو می اندازد …

.....

.



یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:, :: 17:6 ::  نويسنده : آقای آرمان فرهید



شنبه 3 خرداد 1393برچسب:جملات ناب, :: 15:46 ::  نويسنده : احمدی*

 

آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
می خواهم بدانم،


دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

درباره وبلاگ


قصد ازدواج نداریم :D . . . شعار ما در زندگی پاکی و درست زندگی کردن در یک کلام آدم بودن است. خاک شد هرکه بر این خاک زیست ٬ خاک چه داند که در این خاک کیست سرانجام که باید در خاک رفت ٬ خوشا آنکه پاک آمد و پاک رفت . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . چون من ندار بودم عروسک قصه ام پرید! دارا که باشی سارا با پای خودش می آید...! . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تاریخ ایجاد وبلاگ:1391/12/9
باز هم یه هنر جدید یه آهنگ جدید از بچه های دانشگاه
به درخواست دوستان 13 آذر تولد khanoom sogand خـــدایـــا ! خودم را دوست دارم آغوشت چه اتفاقی افتاده دو برادر... محرم ماه محرم قيامت بي حسين غوغا ندارد احساس رضایت اسیر تو که باشم....آزادمـــــ واقعا چرا ؟؟؟؟ |: طنز باحال دلنوشته 99 ســــــکوت طنز(6)دانشجــــــــوو خجسته عید سعید غدیر خم مبارک :D چرا دانشگاه ها رو خارج شهر می سازن؟:| ضـــــد حـــــــال درد داره نه ندارم.... با من قدم بزن ب درکــــ